واژه استاد و سهولت استفاده از آن
منبع این مطلب : وبلاگ شخصی آقای حمید عابدینی ( این مطلب با کسب اجازه از نویسند ه آن منتشر شده است )
(( از حق نگذریم استاد مسلم تار و سه تار ابهر یعنی آقای محمدی والا را می توان زحمت کش بی ریایی دانست که هم در رشته ورزشی بوکس و هم در هنر موسیقی زحمت های بسیار گسترده وموثری برای شهر و بهبود شرایط عمومی جوانان متحمل می گردند که نمونه برازنده کار ایشان را می توان در این برنامه که با عنوان گرامیداشت یاد و خاطره استاد جلال ذولفنون و در حمایت از انجمن مهرانه به اجراء در آمد مشاهده نمود
استاد محمدی والا امروز ... )) *
سطرهای بالا بخشی از نوشته آقای اسدی ( از نویسندگان و فعالان مطبوعات شهرمان ابهر ) است ،
موردی که پس از خواندن این نوشته مرا متاثر و ناراحت کرد ، نه نگاه تقدیر آمیز یک نویسنده محلی از یک اتفاق فرهنگی هنری در سطح شهرستان بود ؛
نکته آزار دهنده این نوشتار این جاست که : نگاه سطحی یا جانبدارانه اهل مطبوعات به رخدادهایی که در شهرستانهای کوچک اتفاق می افتند و تقریبا تمامی مخاطبان مطبوعات از چند و چون این اتفاقات آگاهند موجب بی اعتمادی مخاطبان نسبت به فعالیت های اهل مطبوعات میشود.
فعالیت های هنری آقای محمدی والا ( و همچنین کیفیت این فعالیت ها ) در ابهر بر اهالی نغمه و بسیاری از دوست داران هنر پوشیده نیست
،
ولی قضاوت در مورد اینکه آیا این مدح نامه در خور فعالیت ایشان بوده یا
خیر را باید به مخاطبان رمز آگاهی بسپاریم که همواره همراهمان بوده اند
نکته آزار دهنده تر این مطلب استفاده از پیشوند "استاد" در خطاب کردن آقای محمدی والاست
پیشوندی که شاید از سر هیجان زدگی و یا ارادت خاطر نویسنده به آقای محمدی والا نسبت داده شده است ، و شک نداریم این پیشوند که روزگاری برای بزرگانی چون استاد ابوالحسن صبا ، استاد علی نقی وزیری و ... استفاده میشد؛( با تمام احترامی که برای آقای محمدی والا قائلیم ) امروز درخور و شایسته ، برای استفاده در کنار نام ایشان نیست ( هرچند خود آقای والا نیز در این قضیه بی تقصیرند و بحث ما در مورد نوشته آقای اسدی است )
واژه استاد در هنر موسیقی ( و در تمامی هنرها و حتی جامعه دانشگاهی) چنان جایگاه و منزلت بالایی دارد که (( اگر میدانستیم واژه استاد برای آنکه استاد نیست ، چه مسئولیت سنگینی در جامعه ایجاد میکند ،از خود میپرسیدیم چرا بزرگان قوم در بسیاری از مواقع از این واژه پرهیز میکردند؟)) **
در اینجا ذکر خاطره ای را خالی از لطف نمیبینم ؛ چهارده ساله بودم که به همراه یکی از دوستانم برای آشنایی با آقای اعتمادی ( نوازنده ویلون و ملودی ساز شهرمان ) افتخار حضور در کلاس ایشان را پیدا کردم. جلسه تدریس ردیف بود و ایشان ماهور می نواختند ، برای اینکه در کلاس غریبی نکنم گوشه ای نواختند و از من پرسیدند : (( فهمیدی چی بود ؟ و بنده در نهایت شک و دودلی پاسخ دادم : زنگوله بود استاد ؟)) ***
آقای اعتمادی با شنیدن واژه استاد ،کلاس ردیف را تعطیل کردند و در مورد واژه استاد سه ربع ساعت برای کسانی که در کلاس آخر شب حضور داشتند صحبت کردند و در کمال تواضع و فروتنی خواستند دیگر از این پیشوند برای خطاب کردن ایشان استفاده نکنیم.( روحشان شاد و یادشان گرامی).
* : http://samr.blogfa.com/post-864.aspx
** : هنر موسیقی (سال سیزدهم - شماره 110 - شهریور89) سرمقاله - صفحه 2 (مهدی ستایشگر )
*** : هرچند آن گوشه زنگوله نبود و بنده بعدها متوجه شدم گوشه چهار پاره بوده
آبان ماه 1391 - حمید عابدینی - ابهر
